تصمیمگیری هنر و شاخص مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد میباشد، کسانی که به چنین رشدی نرسیده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که اجازه دهند دیگران برای آنان تصمیمگیری کنند.
1- در تصمیمگیری بهتر است با افراد آگاه، متخصص و با تجربه مشورت نماییم.
2- در مورد تصمیمات گروهی یا خانوادگی بهتر است نظر تمامی افراد گروه را نیز جویا شویم.
3- برای این که تصمیم گیرندهی خوبی باشیم، سعی کنیم خود آگاهی خود را افزایش دهیم.
4- در مورد مسائل شخصی با حفظ و تقویت اعتماد به نفس، اجازه ندهیم دیگران برای ما تصمیم بگیرند.
5- مسئولیت پیامدهای تصمیم خود را شخصاً برعهده بگیریم.
6- با مدیریت و کنترل هیجانهای خود تصمیمات منطقیتری بگیریم. همان طور که حضرت علی(ع) فرمودند: «هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور».
7- در تصمیمگیریهای خود به تمام جوانب موضوع توجّه کنیم.
8- سعی کنیم قبل از اجرای تصمیم خود پیامدهای مثبت و منفی آن را بررسی کنیم و امتیاز بدهیم.
9- نگاه مثبت، توأم با تفکّر و شناخت باعث میشود که تصمیمهای درستتر و منطقیتر بگیریم.
10- فرصت تصمیمگیری را از دیگران به ویژه فرزندانمان دریغ نکنیم و به آنها اجازه دهیم در مسائل مربوط به خودشان تمرین تصمیمگیری داشته باشند.
11- شهامت تصمیمگیری را در خود و دیگران تقویت کنیم.
12- به عوامل موثر در تصمیمگیری مانند اطلاعات درست، تأثیر فشار گروهها و دوستان، هنجارهای (جامعه، فرهنگ، مذهب)، رسانههای جمعی و ... توجّه نماییم.
13- به منظور جلب توجّه فرزندان به پیامدهای هر تصمیمگیری در مورد برخی از مخاطره آمیزترین تصمیمهای دورهی نوجوانی با آنها گفتگو کنیم.
14- هدفگذاری در زندگی، مقدّمهی تصمیمگیری است. به عبارت دیگر افرادی که اهداف کوتاه و بلند مدّت خود را در کلیهی شئونات زندگی مشخص کرده باشند، راحتتر و مناسبتر تصمیم میگیرند.
15- مطالعهی زندگینامهی انسانهای موفّق در عرصهی علم و ادب و اقتصاد و ... میتواند زمینهی تصمیمگیریهای مناسبتر را در فرد مهیا سازد.
اى کرمت همنفس بى کسان
جز تو کسى نیست ، کس بى کسان
بى کَسَم و، هم نفس من توئى
رو به که آرم ؟ که کس من توئى
کون و مکان ، مظهر نور تواند
جمله جهان ، محض حضور تواند
در دل هر ذرّه بود، سیر تو
نیست درین پرده کسى ، غیر تو
جز تو کسى نیست ، به بالا و پست
ما همه هیچیم و، توئى هر چه هست
همه چیز تغییر مییابد و هیچ چیز حتی برای یک لحظه ثابت نمیماند. اگر تو از این نکته آگاه شوی، میل و اشتیاقِ تا ابد ثابت نگه داشتن امور در تو فروکش میکند و آنگاه آزاد و رها میشوی. ناگهان احساس میکنی کاملاً آزاد و رهایی. دیگر هیچ چیز تو را آشفته نمیکند. نمیتواند که تو را آشفته کند.
تو به این دلیل آشفته میشوی که آرزویی در سر داری، اما اوضاع آنگونه که تو میخواهی پیش نمیرود. به گونهای پیش میرود که انتظارات تو را برآورده نمیسازد. راه خودش را میرود و به حرف تو گوش نمیکند.
تو هرگز نمیدانی چه اتفاقاتی در راه است و این بسیار زیباست. هیجان و شور و حال زندگی است، شگفتی همیشگی زندگی است. اگر زندگی پیشبینیپذیر میبود، مکانیکی میشد. زندگی پیشبینیپذیر نیست. همیشه با شگفتی همراه است و تو هر قدر هشیارتر باشی، با شگفتی بیشتری روبرو میشوی. از این رو مردم از هشیار بودن سر باز میزنند. دلمرده میشوند تا در برابر تغییر از خود محافظت کنند!
فقط انسان آگاه و هشیار شهامت لازم برای پذیرش پدیدههای متغیر را داراست و این یعنی شادمانی. آنگاه همه چیز برای تو خوب و نیکو میشود و هرگز ناامید و ناکام نمیشوی.
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد