ماهاتما گاندی می گوید :
یادمان باشد که ،
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم ،
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است.
و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ، من را خودم از خودم ساختهام،
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى.
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم ،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست ،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم......
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتادبه خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا.
اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى،نامت را انسانى باهوش بگذار
خداوند بی نهایت است و لا مکان و لا زمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود .
به قدر نیاز تو فرود می آید .
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود .
و به قدر ایمان تو کار گشا میشود .
یتیمان را پدر میشود و مادر
محتاجان برادری را برادر میشود .
عقیمان را طفل میشود .
گمشدگان را راه میشود .
در تاریکی ماندگان را نور میشود .
رزمندگان را شمشیر میشود .
پیران را عصا میشود .
محتاجان به عشق را عشق میشود .
خداوند همه چیز میشود همه کس را ...
به شرط اعتقاد ، به شرط پاکی دل
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردیها ، ناراستی ها ، نامردمی ها و ...
چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه :
بر سر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند .
در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند .
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند .
مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود ؟
"ملاصدرا"
agar man ro be webloget link koni man ham to ro link mi konam