.هنگامی که خدا مرا مانند سنگ کوچکی،
در این دریاچه شگفت انگیز انداخت،
ابتدا سطح آب را با خیزابهای بی شمار لرزاندم،
اما هنگامی که به عمق رسیدم،خاموش شدم.
.هنگامی که شادیها و رنجهایت بزرگ شوند جهان در برابر چشمانت کوچک می شود.
.چشمانت را بگشا و نگاه کن.
چهره ات را در همه چهره هاخواهی دید.
گوش بسپار و بشنو،
صدای خود را در همه صدا ها خواهی شنید.
.لاک پشتها، راهها را بهتر از خرگوشها می شناسند.
.به سحر نمی توان رسید مگر با گذر از شب.
.با آرایش کردن،شخص زشتی های خود را می پذیرد.
.زندگی هر روز صبح بر گونه های ما بوسه می زند و هنگام غروب بر ما می خندد.
.بدترین اشتباه ما این است،توجه به خطای دیگران.
.کیمیا گری که بتواند از قلبش عنصرهای چون احترام،خواستن،صبر،تاسف،تعجب،بخشش و رحمدلی را استخراج کند می تواند از آن هر مرکبی بسازد که عشق نام دارد.
.چه حقیر است زندگی آن کسی که دست خود را میان دنیا و صورت خویش قرار میدهد چرا که جز خطوط نازک دست خویش چیز دیگری نمی بیند.
باران باش ببار نپرس کاسه های خالی از ان کیست
سلام دوست عزیز دوباره به وبلاگ شما اومدم وبلاگ شما واقعا زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما
سلام دوست عزیز دوباره به وبلاگ شما اومدم وبلاگ شما واقعا زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما
سلام
مطلب زیبا و دلنشینی بود
ایام به کام